تف به این مملکت

تف به این دیوونه خونه ای که به دنیا اومدیم

تف به این شرایطی که باالاجبار واسمون پیش میاد و باید باهاش بسازیم

اسمشم هست اختیار داریم

هیچیش دست خودمون و انتخاب خودمون نیست

ولی باید قبولش کنیم و به زور زندگی کنیم

با خوبیاش و بدیاش بسازیم

کلی خودمونو تطبیق بدیم و کج و راست بشیم تا بتونیم نفس بکشیم

کلی با خودمون و نفس و خواسته و دلخوه و ذهن و روحمون بجنگیم تا ادم خوب جامعه باشیم

خسته شدم‌از بسکه طبق هنجار قدم برداشتم

خستم از این تنگنایی که داخلش هستم و نه راه پس نه راه پیش دارم

خستم دلم یه استراحت طولانی میخواد

یه استراحت بی دغدغه

یه زندگی ساده ولی پر ارامش

خسته شدم از بسکه چیزایی که ازشون متنفرم رو انجام دادم

میخوام دست بکشم از همه ی چیزایی که به زور رعایت کردم

به زور خودمو متقاعد کردم انجامشون بدم

واقعا خستم

همش شنا برخلاف جریان آب

همش جنگیدن برای چیزایی که دوستشون نداری

نه اینکه بخوام دست از تلاش بکشم

نه اصلا

فقط از تلاش بی نتیجه برای دوست داشتن چیزایی که نمیخوام و دوست ندارم و بعضا متنفرم، خ س ت ه شدم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها